Jean Cocteau
شاعر، نقاش، نمایشنامهنویس
بازیگر و فیلمساز فرانسوی1889 –
شاعر، نقاش، نمایشنامهنویس
بازیگر و فیلمساز فرانسوی1889 –
نویسنده: دیوید آلدستاد1
برگردان و ویرایش: مهدی
برگردان و ویرایش: مهدی
ژان کوکتو، یکی از پرکارترین فرهیختگان فرانسه است که شهرت او عمدتا بابت فعالیتهایش در عرصهی سینماست. وی نخستین شعر خود را در حدود بیست سالگی منتشر کرد و در اواخر دههی دوم زندگی خود به خاطر موفقیت بالهها و نمایشهای متعددی که نویسندگی آنها را بر عهده داشت، به عنوان هنرمندی محترم، و علاوه بر آن به عنوان یک مرد پاریسی ِ اجتماعی و محبوب، آوازهی فراوانی یافت.
کوکتو که دوران تحصیل رسمی خود را در یک مدرسه رایگان و سطح پایین سپری کرد، توانست با مطالعهی زیاد شخصی و سفرهای گسترده، خود را به نحو شایستهای تربیت نماید. در اویل دههی 1920، نخستین خاطرخواه و عاشق کوکتو، یعنی ریموند رادیگیوت2 (رماننویس)، در اثر ابتلا به حصبه درگذشت و بنا به گفتههای رایج، کوکتو برای گریز از رنج این ضایعه، پس از مدت کوتاهی به مواد مخدر پناه برد.
این شاعر در 1930 به فیلمسازی روی آورد که به عقیده منتقدان، بهترین رسانه برای بیان و نمود هنری وی است. برای مثال در فیلم خون شاعر3 (1930) که یک طرح استیلیزه و کوچک همجنسگرایانه دربارهی دشواری آفرینش شعری است، شخصیتها مشابه و برگرفتی از آدمهای طراحی شده توسط خود کوکتو است: افرادی خشن و گستاخ، با حرکات ساده، دارای چشمهای درشت، با ظاهر و خصوصیات ساده و مینیمالیستی، در تصویرسازیهایی اروتیک و سوررئال.
از نکات جالب در فیلمهای بعدی کوکتو، استفادهی فراوان وی از آثار گوناگون خود از جمله نوشتهها و شعرهای برجستهاش، نمونههایی از نقاشیها و طراحیهایش، گویندگی (نریشن ) هایی با صدای خودش، و حتی نقشهای محوری با بازی خودش در این فیلمهاست.
در فیلمهای کوکتو جلوههای ویژهی خیالبافانه و دورنماهای عجیب و نامتعارف به وفور به چشم میخورد و به علاوه این فیلمها مملو از نمادها و طرحهایی ست که همهی آفرینش هنری کوکتو را شکل داده؛ موضوعات و نمادهایی همچون: نارسیسیسم، اسطورهی ارفئوس، آفرینش شعری، آینه و دیگر ورودیهایی به جهانهای مخفی، افسانههای پریان، گلها، و نیز انسانهای زیبا در وضعیتهای نقشنگارانه4.
کوکتو در سال 1937 با معروفترین عاشق خود یعنی ژان مریس5 آشنا شد و کمک کرد تا این شاگرد با استعداد و خوشقیافه و خوشاندام، به یکی از محبوبترین ستارههای سینمای فرانسه تبدیل شود. از میان فیلمهای برجستهای که کوکتو با همراهی مریس تهیه کرد میتوان به فیلمهای کلاسیک دیو و دلبر6 (1945) و ارفه7 اشاره نمود.
سینمای کوکتو نمایانگر تسلط چشمگیر وی در تصویرسازیهای بدیع و تماشایی است. سینمای شعری او بدون وابستگی به سیستمهای استودیویی بزرگ و ساختارهای روایی، و مبتنی بر تجربیات شخصی و نظرگاه مستقل وی میباشد.
همجنسدوستی( همجنس خواهی؟)؟، در فیلمهای کوکتو، همه جا به چشم میخورد و این گرایش به ویژه از طریق به تصویر کشیدن مردان جذاب و ترسیم وسوسهانگیزی از روابط آنها نمایانده شده است. برای مثال میتوان به صحنهی آغازین فیلم ارفه و رابطهی ارفه و سجست8 (که بازی آنها را ماریس و ادوارد درمیت9، آخرین کارآموز کوکتو و جانشین رسمی وی، بر عهده دارند) در آن فیلم اشاره کرد.
کوکتو به همراه ماریس سهم عمدهای در احیای صنعت سینمای فرانسه در حین جنگ جهانی دوم و پس آن داشته است. کوکتو در این زمان به بهانهی فعال نبودن و حضور نداشتن در مقاومت فرانسه، در معرض انتقادها و عیب جوییهای فراوانی قرار گرفت که اغلب ناعادلانه و در واقع همجنس گرا هراسانه (هوموفوبیک) بودند. اگر چه کوکتو هنرمندان را به سخنگویی بیپرده در برابر سلطهی غیر منصفانهی سیاسی دعوت میکرد، خود شخصا نقشی در این مورد نداشت و این از بابت راز برملای اعتیاد و همجنسگرایی وی بود، که او را در مقابل حملات جناح راست کاملا آسیب پذیر میکرد.
در دوره اشغال نازیها، فیلمها و اجراهای کوکتو متوقف و ممنوع شد و خود او مورد خشونتهای فیزیکی و توهینهای همجنسگراستیزانه زیادی قرار گرفت. کوکتو در این زمان و نیز تا پایان عمر به رغم این سختیها همچنان به نوشتن، فیلمسازی، و مسافرت و مصاحبت و جذب دوستان معروف و حامیان و شاگردان متعدد ادامه داد.
ژان کوکتو، پس از یک زندگی هنری سرشار، و کسب جوایز و افتخارات بسیار، درسال 1963 در پی یک حمله ی قلبی درگذشت. کوکتو تا به امروز یکی از مشهورترین و ستودهترین چهرههای فرهنگی فرانسه باقی مانده است.
پی نوشت:
David Aldstadt
Raymond Radiguet
Le sang d'un poète
iconographic
Jean Marais
La belle et la bête
Orphée
Cégeste
Edouard Dermit
کوکتو که دوران تحصیل رسمی خود را در یک مدرسه رایگان و سطح پایین سپری کرد، توانست با مطالعهی زیاد شخصی و سفرهای گسترده، خود را به نحو شایستهای تربیت نماید. در اویل دههی 1920، نخستین خاطرخواه و عاشق کوکتو، یعنی ریموند رادیگیوت2 (رماننویس)، در اثر ابتلا به حصبه درگذشت و بنا به گفتههای رایج، کوکتو برای گریز از رنج این ضایعه، پس از مدت کوتاهی به مواد مخدر پناه برد.
این شاعر در 1930 به فیلمسازی روی آورد که به عقیده منتقدان، بهترین رسانه برای بیان و نمود هنری وی است. برای مثال در فیلم خون شاعر3 (1930) که یک طرح استیلیزه و کوچک همجنسگرایانه دربارهی دشواری آفرینش شعری است، شخصیتها مشابه و برگرفتی از آدمهای طراحی شده توسط خود کوکتو است: افرادی خشن و گستاخ، با حرکات ساده، دارای چشمهای درشت، با ظاهر و خصوصیات ساده و مینیمالیستی، در تصویرسازیهایی اروتیک و سوررئال.
از نکات جالب در فیلمهای بعدی کوکتو، استفادهی فراوان وی از آثار گوناگون خود از جمله نوشتهها و شعرهای برجستهاش، نمونههایی از نقاشیها و طراحیهایش، گویندگی (نریشن ) هایی با صدای خودش، و حتی نقشهای محوری با بازی خودش در این فیلمهاست.
در فیلمهای کوکتو جلوههای ویژهی خیالبافانه و دورنماهای عجیب و نامتعارف به وفور به چشم میخورد و به علاوه این فیلمها مملو از نمادها و طرحهایی ست که همهی آفرینش هنری کوکتو را شکل داده؛ موضوعات و نمادهایی همچون: نارسیسیسم، اسطورهی ارفئوس، آفرینش شعری، آینه و دیگر ورودیهایی به جهانهای مخفی، افسانههای پریان، گلها، و نیز انسانهای زیبا در وضعیتهای نقشنگارانه4.
کوکتو در سال 1937 با معروفترین عاشق خود یعنی ژان مریس5 آشنا شد و کمک کرد تا این شاگرد با استعداد و خوشقیافه و خوشاندام، به یکی از محبوبترین ستارههای سینمای فرانسه تبدیل شود. از میان فیلمهای برجستهای که کوکتو با همراهی مریس تهیه کرد میتوان به فیلمهای کلاسیک دیو و دلبر6 (1945) و ارفه7 اشاره نمود.
سینمای کوکتو نمایانگر تسلط چشمگیر وی در تصویرسازیهای بدیع و تماشایی است. سینمای شعری او بدون وابستگی به سیستمهای استودیویی بزرگ و ساختارهای روایی، و مبتنی بر تجربیات شخصی و نظرگاه مستقل وی میباشد.
همجنسدوستی( همجنس خواهی؟)؟، در فیلمهای کوکتو، همه جا به چشم میخورد و این گرایش به ویژه از طریق به تصویر کشیدن مردان جذاب و ترسیم وسوسهانگیزی از روابط آنها نمایانده شده است. برای مثال میتوان به صحنهی آغازین فیلم ارفه و رابطهی ارفه و سجست8 (که بازی آنها را ماریس و ادوارد درمیت9، آخرین کارآموز کوکتو و جانشین رسمی وی، بر عهده دارند) در آن فیلم اشاره کرد.
کوکتو به همراه ماریس سهم عمدهای در احیای صنعت سینمای فرانسه در حین جنگ جهانی دوم و پس آن داشته است. کوکتو در این زمان به بهانهی فعال نبودن و حضور نداشتن در مقاومت فرانسه، در معرض انتقادها و عیب جوییهای فراوانی قرار گرفت که اغلب ناعادلانه و در واقع همجنس گرا هراسانه (هوموفوبیک) بودند. اگر چه کوکتو هنرمندان را به سخنگویی بیپرده در برابر سلطهی غیر منصفانهی سیاسی دعوت میکرد، خود شخصا نقشی در این مورد نداشت و این از بابت راز برملای اعتیاد و همجنسگرایی وی بود، که او را در مقابل حملات جناح راست کاملا آسیب پذیر میکرد.
در دوره اشغال نازیها، فیلمها و اجراهای کوکتو متوقف و ممنوع شد و خود او مورد خشونتهای فیزیکی و توهینهای همجنسگراستیزانه زیادی قرار گرفت. کوکتو در این زمان و نیز تا پایان عمر به رغم این سختیها همچنان به نوشتن، فیلمسازی، و مسافرت و مصاحبت و جذب دوستان معروف و حامیان و شاگردان متعدد ادامه داد.
ژان کوکتو، پس از یک زندگی هنری سرشار، و کسب جوایز و افتخارات بسیار، درسال 1963 در پی یک حمله ی قلبی درگذشت. کوکتو تا به امروز یکی از مشهورترین و ستودهترین چهرههای فرهنگی فرانسه باقی مانده است.
پی نوشت:
David Aldstadt
Raymond Radiguet
Le sang d'un poète
iconographic
Jean Marais
La belle et la bête
Orphée
Cégeste
Edouard Dermit